متن اپیزود چهارم مترونوم، مهتاب، مونس عاشقان
بعد ترانه سرایان مشهور نسل اول موسیقی ایران مانند علی اکبرخان شیدا، عارف قزوینی، ملک الشعرا بهار، رهی معیری و چندنفر دیگر که متعلق به دوره اول ترانه سرایی در ایران که به نوعی با انقلاب مشروطیت شروع شده بود. نوبت به تغییر در مضامین و نحوه ترانه سرایی رسید. نسل دوم این ترانه سرایان از حدود اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی خورشیدی کارشان را آغاز کردند و باعث ساخته شدن بسیاری از آثار ماندگار موسیقی ایرانی شدند. ترانه سرایانی مانند: نواب صفا ،معینی کرمانشاهی ، بیژن ترقی، تورج نگهبان، پرویز وکیلی و ناصر رستگار نژاد.
ناصر رستگار نژاد متولد سوم اردیبهشت هزارو سیصد وهشت درشهررشت است . موسیقی را ازسالهای کودکی آغاز کرد و ازچهارده سالگی نزد کریم سرخوش وبعد آن پیش پسرش ابراهیم سرخوش آموزش می بیند. درهفده سالگی اولین ترانه خود را برای احمد ابراهیمی از خوانندگان آنزمان رادیو می سازد و بعدتر با تشویق استادش آهنگ « شبهای میگون» را برای خانم لیلی قوانلو مشهور به غزال ساخت که ترانه مشهوری شد.
بعدتر ناصر رستگارنژاد ترانه های بیشتری در رادیو نیروهوایی و رادیو ایران ساخت وعضو شورای نویسندگان رادیو ایران شد. او طی مدت نسبتا کوتاه فعالیت هنری خود ترانه های بسیاری سرود که توسط بسیاری ازخوانندگان مشهورآن دوران مانند : ویگن، پوران، دلکش، الهه ،قاسم جبلی، عباس مهرپویا ،شمس و….. اجرا شد. از مشهورترین ترانه های ایشان میشود به ترانه های شانه ، شب بود بیابان بود، رقیب و به خاطر تو و البته مهتاب اشاره کرد.
داستان این دفعه به حدود سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۴ بر میگردد .به یک شب تابستانی وقتی ناصررستگار نژاد با یکی از دوستانش به نام آذرفیروزی تصمیم میگیرند برای آخرهفته به شمال بروند و قبل از رفتن به شمال در کافه باغ شمیران در چهارراه استانبول تهران توقفی میکنند تا هم غذایی بخورند وهم به اصطلاح گلویی ترکنند. آنشب در کافه باغ شمیران جوان قد بلند و خوش تیپی ترانه »مرا ببوس» حسن گلنراقی را که آن روزها بسیار همه گیر شده بود،می خواند.
رستگارنژاد که از صدای خواننده جوان خوشش آمده بود از گارسون میخواهد تا بعداز برنامه خواننده جوان را پیش او بیاورد. خواننده نامش ویگن بود اووقتی فهمید ناصررستگارنژاد ترانه سرا است از او خواست ترانه ای هم برای او هم بسازدو رستگارنژاد قبول کرد.
آنشب بعد از ویگن، یک خانم خواننده اهل اسپانیا ترانه ای به زبان اسپانیایی خواند به نام مون لایت یا مهتاب که مورد توجه همه حضار قرار گرفت. رستگار نژاد که از ملودی ترانه خوشش اومده بود بعد از کنسرت از خانم اسپانیایی میخواهد تا ترانه را برایش زمزمه کند و او نتهای ترانه را درجایی یاداشت میکند. این که اسم آن خواننده اسپانیایی چه بوده و یا ترانه مون لایتی که خوانده چه ترانه ای بوده از چیزهایی بود که خیلی دنبالش گشتم وموفق به پیدا کردنش نشدم . احتمالا ترانه اسپانیایی با این ملودی باید وجود داشته باشه. اگر کسی آن را شنیده و یا اطلاعاتی دارد بهم خبر بده.
بعد از کافه رستگارنژاد به همراه دوستش شبانه به طرف رامسر راه می افتند و ویگن نیزازآنها میخواهد که به آنها ملحق بشود. در راه تهران به شمال ویگن با گیتارش سر آنها را گرم میکند و بلاخره حدود ساعت سه یاچهارنصف شب به رامسر می رسند .
از قضا مهتاب زیبایی آنشب آسمان رامسر را روشن کرده بود. همراهان همگی میخوابند ولی ناصررستگار نژاد تا صبح بیدار ماند و شعری بر روی ملودی اسپانیایی گذاشت وصبح وقتی همه بیدارشدند، آن را برای ویگن خواند که ویگن خیلی خوشش آمد و در همانجا با گیتار مشغول تمرین ترانه می شود. صبح همان روز هم اتفاقا برمی خورند به حسن گلنراقی که به همراه نظام خواجه نوری و لیلی مسعودی (دختر عباس مسعودی صاحب روزنامه اطلاعات) و چند نفر دیگه به شمال آمده بودند. گلنراقی صدای ویگن رو تحسین میکند و ویگن وقتی متوجه میشود گلنراقی خواننده همان ترانهایست که او هرشب در کافه اجرا میکند خیلی هیجانزده میشود.
بعدتر وقتی به تهران برمیگردند به کمک اسدالله پیمان گوینده وقت رادیو که مسئول ضبط در بخش فرهنگی سفارت آمریکا در ایران بوده ودایی ویگن ( نیکول الوندی ) که نوازنده درام و جزو بند هتل فردوسی بوده این آهنگ رو ضبط میکنند. رستگارنژاد آهنگ را با خودش به رادیو میبرد و پس از تصویب شورای نویسندگان، قرارمیشود برای اولین بارساعت یک بعدازظهر روز بعد ترانه ویگن از رادیو پخش شود. رستگار نژاد با خوشحالی موضوع را به ویگن خبر می دهد .
در روز موعد چون رادیو ویگن خراب بوده، ویگن به همراه همسر و دو دخترش به خانه رستگار نژاد میروند تا وقتی ترانه از رادیو پخش شد باهم گوش کنند ولی برخلاف انتظار ترانه از رادیو پخش نشد.
وقتی پی گیرموضوع شدند متوجه شدند شخصی به نام فروتن که معاون معینیان رییس رادیو و درواقع نماینده ساواک در رادیو ایران بود به خاطر «کارو دردریان» برادرکوچکتر ویگن که تمایلات چپی داشته و شعرهای چپی میگفت و یا به قول فروتن شاعرخلق بوده از پخش ترانه خودداری میکنند. رستگار نژاد عصبانی به پیش نصرت الله معینیان رییس وقت رادیومیرود و صحبت میکند و بلاخره با دخالت معینیان ترانه مهتاب از رادیو پخش می شود. پخش این ترانه با صدای ویگن از رادیوایران باعث می شود او از یک خواننده نسبتا گمنام به خواننده مشهوری درسراسر ایران تبدیل شود و بسرعت پله های شهرت را در موسیقی و سینما طی کند.
همین کارو در شعری درباره برادرش می گوید :
« آشنا شویم با حنجره ای به نام ویگن… ،آشنا شویم با پنجره ای به نام ویگن
صدایی که امروز او دارد …فریاد اشک های فرو نریختۀ دوران کودکی اوست».
سالها میگذرد، ویگن شبی در سال ۱۳۵۰ در متل قو با حمیدرضاپهلوی برادر محمدرضاشاه درگیر میشود و بعدش از ترس مجازات مدتی درشمال پنهان میشود و آخرسربا موافقت شاه از ایران به آمریکا میرود و آنجا میماند تا سرانجام یکی دوسال مانده به انقلاب به ایران برمیگردد و آلبومی به نام مهتاب از بازخوانی کارهای قدیمی خود اجرا میکند. به احتمال زیاد تنظیم جدید ترانهها کار ناصرچشم آذربوده که اوهم به تازگی از آمریکا به ایران برگشته بود و نوع خاصی از موسیقی الکترونیکی متداول آن سالها واستفاده از سینتی سایزرها را در کارهای آنموقع چشم آذرمیشود شنید. مهتاب هم یکی از ترانه های بود که دراین آلبوم بازخوانی شد.
مهتاب یکبار دیگر هم در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی در لسآنجلس بازخوانی شد ولی به نظرمن هیچکدام از اجراها به زیبایی و احساس اولین اجرا نیستند.
در همان روزهای معروفیت و گل کردن ترانه مهتاب ، در سال ۱۳۳۵ ساخت فیلمی در استودیو بدیع واقع در ابتدای خیابان تخت طاووس آنروزها شروع شده بود. درمحلی که امروز سینما عصر جدید درآن قرار دارد. شب نشینی در جهنم از نخستین فیلمهای ایرانی بود که موشق سروری کارگردان فیلم با تقلید از سینمای روز هالیوود و چینه چیتا ایتالیا، برای آن دکورهای عظیمی میسازد و از جلوه های ویژه استفاده میکند که هنوز بعضی از آنها قابل توجه هستند. روفیا، رضا ارحام صدر ووثوق از جمله بازیگران این فیلم بودند
از نکات جالب فیلم این بود که راج کاپوربازیگر مشهور هندی که آنروزها از ایران بازدید میکرد برای دیدن پشت صحنه به استودیو بدیع آمد و درنمایی از فیلم هم حضور پیدا کرد. اگر فیلم را دیده باشید در صحنه ای راج کاپور اصل به همراه هیتلرو ناپلئون و چنگیزخان و سایر اشقیا در جهنم به شب نشینی مشغول است.
شب نشینی درجهنم فیلم مشهور و پرفروشی شد و اصطلاح حاج جبار که برای بازاریهای پولدار و خسیس هنوز هم استفاده میشود را وارد فرهنگ عامه میکند که هنوزهم کاربرد دارد.
مهدی میثاقیه تهیه کننده فیلم از رستگار نژاد دعوت می کند تا برای فیلم «شب نشینی در جهنم » با همراهی دلکش خواننده مطرح آن روزها چند ترانه بسازد. او این کار را قبول می کند و چهار ترانه برای فیلم می سازد و بابت هرکدام ۵۰۰ تومان از میثاقیه میگیرد و با پولش برای خودش ماشین میخرد.
ترانهها با صدای دلکش که به جای روفیا آواز می خواند اجرا می شود و در ترانه ای که قرار بود به صورت دوئت (دو صدایی) با بازی روفیا و هوشنگ مرادی اجرا شود. رستگار نژاد ویگن را به دلکش معرفی می کند تا ترانه «با هم کنج تنهایی» را اجرا کنند. البته ترانه بعدها در دهه چهل اینبار توسط دلکش و عارف بازخوانی میشود.
طول دوره فعالیت هنری ناصررستگارنژادنسبتا کوتاه بود ولی طی همین دوره کوتاه بیشتراز سیصد وهشتاد ترانه سروده،
در اوایل دهه شصت میلادی فستیوال موسیقی ملل در ایران ودر تالار رودکی برگزار شد. از جمله مدعوین مراسم یکی هم پرفسور هنری کاول رییس بخش موسیقی دانشگاه کلمبیا بود. ناصر رستگار نژاد به خاطر آشنایی با زبان انگلیسی عهده دار میزبانی او می شود. هنری کاول طی این مدت با رستگار نژاد بیشتر آشنا میشود و از او درخواست می کند تا برای تدریس وسخنرانی به آمریکا بیاید. مدتی بعد آقای رستگارنژاد به اتریش و به نزد لوریس چکناوریان میرود و پس از آن در دسامبر سال شصت و سه به آمریکا و دانشگاه کلمبیا سفر میکند و برای مدت شش ماه میهمان آن دانشگاه بود. او کنسرتی نیز در کارنگی هال نیویورک اجرا کرد که از طرف محمود فروغی سفیر وقت ایران در آمریکا مورد قدردانی قرار می گیرد و روزنامه نیویورک تایمز نیز با انتشار مطلبی از وی تمجید می کند. ناصر رستگارنژاد از آن تاریخ به بعد ساکن آمریکا شد وطی این مدت در دانشگاه های کلمبیا ، نیویورک و پرینستون به تدریس ادبیات وموسیقی ایرانی اشتغال داشت و تقدیر نامه های زیادی از دانشگاه ها و روزنامه ها و مجلات معتبر دریافت کرد. هرچند در دوران گروگانگیری در سفارت آمریکا در ایران مشکلات زیادی برایش پیش آمد و بعدترها برای همیشه به شمال کالیفرنیا نقل مکان کرد.
این بود چهارمین قسمت پادکست مترونوم . برای مطالب این قسمت بیشتر از مصاحبه هایی که با آقای رستگار نژاد در سالهای ۸۷ و ۹۳ داشتم استفاده کردم . همچنین از مقاله ویگن سرباز فراری از مینوصابری و یادی از سلطان جازایران نوشته ایساک یونانسیان از شماره ۶۴ فصلنامه فرهنگی پیمان وسایر منابع آنلاین استفاده شده . موسیقی مترونوم ساخته رضا روحانی وپوستر برنامه کاری است حمید پارساییان.
معمولا سالی یکی دوبار برای تبریک عیدنوروز و یا مناسبتهای خاص به آقای رستگارنژاد زنگ میزدم و آحوالپرسی می کردم. دو ماه پیش وقتی مقدمات این پادکست را آماده میکردم. با آقای رستگار نژاد تماس گرفتم و ماجرا را گفتم و از او خواهش کردم وقتی به من بدهد که برای دیدنش بروم. ایشان گفتند که کسالت دارند و حالشان خوب نیست ووقتی بهتر شدن برای قرار تماس میگیرند. ازایشان دیگر خبری نشد تا ۲۳ آذرماه امسال که خبر فوتشان را شنیدم.
این ایپیزود مترونوم را تقدیم میکنم به استاد ناصر رستگارنژاد، ترانه سرایی که یاد و خاطره اش تا ابد در شعرهاش و ترانه های که برای ما ساخته باقی میماند.
تازه با پادکست شما آشنا شدهام. بسیار لذت بردم.
توضیح کوچکی در مورد آثار ماندگار شادروان رستگار نژاد. شعر اولیه ترانه شب بود بیابان بود به گیلکی توسط شادروان جهانگیر سرتیپ پور سروده شده که با اقتباس از آهنگی غربی توسط خانم فهیمه اکبر در حدود ۷۰ سال پیش اجرا شد. مرحوم رستگارنژاد شعر را به فارسی تغییر داده و خانم پوران آنرا اجرا کردند. اصل شعر در کتابی نایاب و ضبط خانم اکبر هر دو در نزد بنده موجود هستند.
در ضمن اگر ممکن است در مورد ترانه جاودانه “نازنین مریم” هم برنامهای داشته باشید که شاید تحقیقات موشکافانه تان به بعضی از شایعات در مورد این اثر پاسخ دهد
متشکر و خسته نباشید
سپاس از حسن توجه شما . اتفاقا قسمتی در مورد ترانه شب بود بیابان بود خواهیم داشت ولی راستش را بخواهید الان با توجه به فوت آقای رستگارنژاد تایید این داستان کمی دشوار شده. خود آقای رستگار نژاد تاکید داشتند که شعر و آهنگ رو خودشان ساختند . شما احیانا نمی دانید ترانه غربی که موسیقی بر اساس آن ساخته شده چی ترانهی است ؟
بازهم ممنون
خیلی ممنون . در مورد کتاب سوالی داشتم . ایمیل میزنم خدمتتون
با سلام، آن اجرایی از مهتاب که گذاشتین، اجرای دوم بود نه اجرای اول