دهمین قسمت پادکست مترونوم درمورد قطعه پریچهروپریزاد ساخته درویش خان صحبت میکنیم که در سال ۱۳۰۰ برای اپرتی به همین نام نوشته رضاکمال(شهرزاد) ساخته شده. غلامحسینخان درویش از پیشگامان و نوآوران موسیقی نوین ایران است که آثار بیادماندنی زیادی تصنیف کرده. رضا کمال شهرزاد هم ازنخستین نمایشنامه نویسان ایران است.
- پریچهر و پریزاد مترونوم ۳۸:۲۷
متن اپیزود دهم مترونوم، پریچهر و پریزاد
بعد از انقلاب مشروطیت و از اوایل قرن بیستم میلادی رفتهرفته مظاهر تمدن غربی در ایران پیدا شد. با زیادشدن رفتوآمد بین کشورها و ایرانیهای تحصیلکرده در فرنگ این تغییرات شتاب بیشتری گرفت.
تئاتر و نمایش هم از این مظاهر بود. تکیه دولت در زمان ناصرالدینشاه برای اجرای تعزیه در ایام محرم ساخته شد ولی بهغیراز آن جای خاصی برای اجرای هنرهای نمایشی وجود نداشت. کمکم با آمدن سینما و بازشدن جاهای مانند گراند هتل، سالنهایی هم برای نمایش در نظر گرفته شد و نمایشنامههای غربی به فارسی ترجمه شد و به صحنه برده شد.
یکی از اولین نمایشنامهنویسهای ایرانی به سبک جدید رضا کمال بود که بهواسطه عشقش به داستانهای هزارویکشب تخلص شهرزاد را برای خودش انتخاب کرده بود. رضا کمال متولد ۱۲۷۷ در تهران بود و به خاطر تحصیل در مدرسه آلیانس و سنلویی زبان فرانسه را بهخوبی میدانست و از اولین کسانی بود که آثاری از فرانسه به فارسی برگرداند. ازجمله برای اولینبار کتاب سالومه اسکار وایلد را در سال ۱۳۰۱ به فارسی ترجمه کرد. رضا کمال شهرزاد طی همین سالها با دیدن اُپِرتهایی که از آذربایجان به ایران میآمد تحت تأثیر قرار گرفت و برای اولین بار اُپِرت «آرشین مال الان» را از ترکی به فارسی برگرداند و اجرا کرد.
یک توضیح کوتاهی هم در مورد نمایش اُپِرت بدهم. اُپِرت بهگونهای از نمایش موزیکال گفته میشود که معمولاً تم کمیک دارد. فرق اُپِرت با اپرا هم این است که اُپِرت خیلی سبکتر و سادهتر از اُپِراست وموسیقیاش به پیچیدگی و فاخربودن موسیقی اپرا نیست.
اینجا را داشته باشید تا یک داستان دیگر هم بهموازات همین داستان دنبال کنیم. در همان سالها و به دنبال سفرهای ناصرالدینشاه به فرنگ و علاقهمندشدن او به جلوههای فرهنگ و هنر غربی، دسته موزیک نظامی به سبک کشورهای اروپایی هم به راه افتاد. با افتتاح مدرسه دارالفنون قسمتی هم به آموزش موسیقی نظامی اختصاص یافت. در ابتدا چند معلم فرنگی برای راهاندازی مدرسه موزیک دارالفنون آمدند که چندان موفق نبودند و کاری پیش نبردند. در سال ۱۸۶۸ با معرفی وزیر جنگ فرانسه، شخصی به نام آلفرد ژان باتیست لومر برای این کار به تهران آمد. لومر نظامی بود و در فرانسه عهدهدار پست معاونت دسته موزیک سربازان گارد بود. وقتی لومر به ایران آمد شعبه موزیک مدرسه نظام دارالفنون را راهاندازی کرد. او برای نخستین بار مباحث و قواعد موسیقی علمی و آکادمیک را وارد موسیقی ایرانی کرد. مسیو لومر در زمان سلطنت ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه و محمدعلی شاه عهده ریاست دستههای موزیک سلطنتی بود و ناصرالدینشاه لقب «موزیکانچیباشی» به او داده بود. مشهورترین اثر موسیو لومر را حتماً شنیدید. مارش سلام شاه که آن را اولین سرود ملی ایران میدانند و چندین سال پیش اجرا جدید آن با تنظیم سیاوش بیضایی و شعر بیژن ترقی سروصدای بسیاری برپا کرد. بحث مفصل در مورد موسیو لومر را میگذاریم برای یک قسمت دیگر.
در همان سالهای ابتدایی افتتاح شعبه موزیک دارالفنون و در حدود سال ۱۲۶۱ خورشیدی پسری دهساله به نام غلامحسین به توصیه پدر وارد مدرسه موزیک دارالفنون شد. پدر غلامحسین که حاجبشیر نام داشت آدم اهل ذوقی بود و کمی هم سهتار مینواخت. حاج بشیر عادت داشت همه را با تکیهکلام درویش صدا میکرد و غلامحسین آن را بهعنوان نام خانوادگی خود انتخاب کرد. غلامحسین درویش یا با نام شناختهتر شده درویشخان از معروفترین موسیقیدانان دوره قاجار است. او کارهای ماندگار و بهیادماندنی بسیار درمجموع شش تصنیف، هفت پیشدرآمد و نه رنگ از درویشخان بجا مانده. دارد که هر اهل موسیقی آنها را بارهای بار شنیده. به قسمتی از برنامه گلچین هفته از رادیو ایران در سال ۱۳۵۶ گوش کنید
درویشخان با دانستن اصول موسیقی علمی و غربی و یادگرفتن موسیقی ایرانی از کسانی مثل آقا میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله به موسیقی احاطه کامل داشت و ابداعات بسیاری وارد موسیقی ایرانی کرد. در کارهای او میشود قطعاتی با اصطلاح موسیقی غربی مثل والس و پولکا و مارش دید. همچنین ساخت پیشدرآمد را هم به او نسبت میدهند، که یک قطعه بدون کلام ضربی که در ابتدا و قبل از آواز اجرا میشود درویشخان در حفظ و اشاعه موسیقی ایران هم کارهای بسیاری کرد بسیاری از بزرگان موسیقی ایران از شاگردان او بودند. کسانی مثل ابوالحسن صبا، موسی معروفی، نورعلی برومند و البته مرتضی خان نی داود.
در سال ۱۲۹۹ رضا کمال شهرزاد یکی از مشهورترین اثرهایش یعنی اُپِرت پریچهر و پریزاد را نوشت. او این اثر را با الهام از آثار موزیکال ساخته شده در قفقاز خلق کرد. پریچهر و پریزاد برای اولین بار در آذر سال ۱۳۰۰ خورشیدی در سالن گراند هتل تهران به صحنه رفت و با استقبال بسیاری روبهرو شد. نقش اول این نمایش را خانم پری آقابابیان معروف به مادام آقابابف بر عهده داشت. او که تحصیلکرده رشته تئاتر در مسکو و برلین بود از نخستین زنان بازیگر و خواننده اپرا در ایران به شمار میرود.
در آن سالها نقش زنان در نمایشها به عهده زنان اقلیتهای دینی مانند ارمنیها بود که محدودیت کمتری نسبت به زنان مسلمان داشتند. شهرزاد آهنگهای اُپِرت پریچهر و پریزاد را با همکاری فکری صادق مقدم و حسین لطیفی ساخت. کارگردانی نمایش پریچهرو پریزاد بر عهده آرتوتریان بود که او نیز مانند پری آقابابف از ایرانیان ارمنیتبار بود.
رضا کمال در روزنامه قانون به تاریخ برج ۲۰ قوس یا ۲۰ آذر ۱۳۰۰ مینویسد: «مادام آقابابف و مسیو طریان گذشته از مساعدتهای فوقالعاده که آن دو آرتیست لایق برای نمایش پریچهر و پریزاد به عمل آوردند. مهارتهای شایان تمجید ایشان نیز تصنیف ناچیز حقیر را زینت داد. باید اعتراف نمود که اگر همراهی ایشان نبود نمایش مزبور چندان رونقی نمییافت. اینک اینجانب در مقابل آنهمه لطفی که از طرف آن دو وجود محترم ابراز شد. تئاتر پریچهر و پریزاد را به سرکار عِلّیه مادام آقابابف و یک درام بزرگ تاریخی دیگر موسوم به زرتشت را که در تألیف آنها مدتها صرف شدهاند به جناب مسیو طریان بهرسم یادگار تقدیم مینماید. تا به این وسیله ارادت خود را به آن ذوات محترم ثابت کرده باشد.»
همچنین آگهی اُپِرت پریچهر و پریزاد در تاریخ آذر ۱۳۰۰ در روزنامه قانون به این شرح چاپ شده:
«به منفعت جریده قانون، نمایش باشکوه پریچهر و پریزاد. آپوپه لیریک (یا درام تاریخی مخلوط با موزیک) به زبان فارسی در پنج پرده اثر فکر دقیق آقای رضاخان کمال در لیله سهشنبه ۱۳ ربیعالثانی ۱۳۴۰. قسمت موزیکی پیش مزبور با نهایت دقت با اشتراک چند نفر موثقی!دانِ ماهر، ترکیب شده است و به مساعدت بهترین و ماهرترین آکتور و آکتریسهای ارامنه به معرض نمایش گذارده میشود. و تقریباً سی نفر از زن و مرد در این نمایش شرکت میکنند.
رل پریچهر توسط آرتیست مشهور تحصیلکرده اروپا مادام آقابابف و رل شاه توسط استاد ماهر مسیو طریان بازی میشود. ارکست در تحت ریاست مسیو واقیناک با بهترین طرزی اداره خواهد شد. محل فروش بلیط عجالتاً خیابان قیصریه. اداره روزنامه قانون، اداره جریده شریفه ایران، اداره جریده شریفه اتحاد.»
البته جالب این است که واژه موسیقیدان در این آگهی با ث نوشته شده است!
در مورد ساختن آهنگهای این اُپِرت از کسانی مثل صادق مقدم، حسین لطیفی و غلامعلی فکری نام برده شده و البته یکی از چند نفر موسیقی دان ماهر اشاره شده در آگهی اُپِرت کسی نبود بهجز درویشخان. او با استفاده از دانش موسیقی غربی و البته احاطه به موسیقی ایرانی سعی در ساختن موسیقی مناسب حال و هوای این اُپِرت کرد. متأسفانه مثل بسیاری چیزها و آثار هنری دیگر آن دوران ایران اطلاعات زیادی در مورد این کار در دسترس نیست. گفته میشود صفحههای از این اجراها وجود دارد. که احتمال یا از بین رفته و یا در آرشیوهای خصوصی و دور از دسترس عموم قرار دارد.
یکی از مشهورترین این قطعات، قطعه پیشدرآمد اصفهان یا به اسم همین نمایش پریچهر و پریزاد است. اجرا اصلی این اثر هم در دسترس نیست و فعلاً قدیمیترین اجرای آن به اجرای ارکستر گلها با رهبری و تنظیم روحالله خالقی است که احتمالاً به اوایل دهه ۴۰ خورشیدی برمیگردد.
فرامرز پایور هم در اوایل دهه ۵۰ خورشیدی این قطعه را تنظیم و اجرا کرد. علی حاتمی هم در سال ۱۳۵۶ در قسمتهایی از فیلم سوتهدلان از این قطعه استفاده کرده.
در سال ۱۳۷۸ سیدضیاءالدین دُرّی، سریال تلویزیونی کیف انگلیسی را براساس مجموعهای از رویدادهای سیاسی اجتماعی دهه بیست ساخت. فرهاد فخرالدینی که آهنگسازی این سریال را بر عهده داشت از قطعه پریچهر و پریزاد درویشخان استفاده کرد و آن را با تنظیمی جدید برای تیتراژ سریال کیف انگلیسی استفاده کرد.
قطعه پایانی این سریال نیز یکی از ساختههای قدیمی آلفرد لومر بود که در ابتدای این اپیزود از او صحبت شد این قطعه نیز در بیات اصفهان است که به والس مسیو لومر معروف است. فخرالدینی در این قطعه با استفاده از ساز ساکسیفون و فیالبداههنوازیهای آن حالت تلفیقی از موسیقی سنتی و مدرن به وجود آورده.
متأسفانه هردو شخصیت اصلی این اپیزود مرگ زودهنگام و تلخی داشتند.
دریک شب سرد پاییزی دوم آذر ۱۳۰۵ درویشخان از خانه یکی از دوستان که برای تمرین موسیقی رفته بود بیرون میآید و درشکهای میگیرد که به خانه خودش برگردد، درویشخان سوار درشکه دو اسبی میشود. چند لحظه بعد درشکه به داخل خیابان امیریه آن موقع و ولیعصر امروزی میپیچد و به سمت شمال میرود. کمی بالاتر هم یک اتومبیل فورد که از معدود خودروهای آن روزگار در تهران بوده بهسرعت به سمت جنوب خیابان امیریه در حال حرکت بوده. چند لحظه بعد تصادف مرگباری در حوالی پل امیربهادر اتفاق میافتد. بقیه داستان را از قول روزنامه اطلاعاتِ روزِ بعد بشنوید: «دیشب در خیابان امیریه واقعه اسفانگیزی رخ داده، آقای غلامحسینخان درویش در نتیجه تصادف اتومبیل فوت مینمایند. اتومبیل مزبور از جلو درشکهای که ایشان در آن بودهاند غفلتاً تصادف نموده و بهطوری به درشکه میخورند که اسبهای درشکه را تلف نموده، مشارالیه را زیر میگیرد. پس از وقوع حادثه، فوراً مأمورین پلیس آقای غلامحسینخان را که مشرف به موت بوده به مریضخانه نظمیه میبرند. فوراً اطبا در مریضخانه حاضرشده ایشان را تحت معالجه قرار میدهند ولی مشارالیه حالش سخت و مقارن نصف شب دار فانی را وداع میگویند. شوفر اتومبیل همانموقع فرار نموده ولی اتومبیل تحت توقیف درآمده است.»
روزنامه اطلاعات در تیتری بزرگ دیگری نوشت: «تار، مرد. کاسه تار بعد از او زیبد، که در او عنکبوت بندد تار». درویشخان در پنجاهوچهارسالگی از دنیا میرود و در گورستان ظهیرالدوله دربند به خاک سپرده میشود. جالب است بدانید درویشخان را خیلیها اولین قربانی تصادف خودرو در ایران میدانند و گفته میشود اولین آییننامه راهنمایی رانندگی پس از مرگ او تألیف و اجرا شد.
رضا کمال شهرزاد که شروع طوفانی داشت و معروفترین نمایشنامهنویس دوره رضاشاه محسوب میشود ذهن حساس و شکنندهای داشت. کمکم با مجموعهای از کارشکنیها و چشمتنگیها از سویی و اعمال شدید سانسور از طرف دولت ناامید و افسرده شد و سرانجام تاب نیاورد و در بیست شهریور ۱۳۱۶ دارویی را قبل از خواب خورد و خودکشی کرد. به قول علی دشتی او قریحه توانایی داشت و اگر محیط مساعد بود آثار گرانبهایی از خود بجا میگذاشت ولی در آن تاریخ بازار تئاتر و نمایش که از مؤثرترین عوامل تهذیب خلق و بالا بردن سطح فکر به شمار میرود بسیار کاسد و اجتماع ایران بسیار دور از مرحلهای بود که ذوق تئاترنویسی امثال شهرزاد را تشویق کند. رضا کمال شهرزاد در محوطه حرم امامزادهعبدالله شهرری دفن شده است.
این بود دهمین قسمت پادکست مترونوم برای تهیه این قسمت از جلد سوم کتاب تاریخ ۱۵۰ ساله ادب فارسی نوشته یحیی آرینپور، فرهنگ ادبیات فارسی از محمد شریعتی، مقاله «رضا کمال شهرزاد» از شعله پاکروان، سرگذشت اُپِرت در عصر مشروطیت از مسعود کوهستانی نژاد، مقالات «دارالفنون، مسیو لومر، اولین سرود ملی ایران» از شهرام آقاییپور و «هشتادمین سالمرگ درویشخان» از هوشنگ فراهانی (هر دو از سایت گفتگوی هارمونیک)، ویکیپدیای فارسی و سایر مطالب آنلاین استفاده شد. همچنین باید تشکر ویژهای کنم از استاد بهرام بیضایی و خانم مژده شمسایی برای راهنماییها و معرفی منابع مربوط به رضا کمال شهرزاد.
سلام و فوق العاده ممنون بابت پادکستتون واقعا لذت بردم چون خودم یکی از عاشقان درویش خان و همه آثارش هستم بخصوص رنگ پریچهر.
یک سوال بسیار مهم داشتم آیا متن نمایشنامه این اثر رو میشه جایی پیدا کرد؟ من به شدت دنبالش هستم. کتابهایی هستند که بعضی از آثار رضا کمال رو چاپ کردند ولی اپرت پریچهر و پربزاد در بین اونها نبود. واقعا دوست دارم متن این نمایش رو بخونم و اگه جایی هست که بشه نمایشنامه اش رو پیدا کرد لطفا معرفی کنید.
یک دنیا تشکر
لطف دارید . متاسفانه من هم جایی پیدا نکردم . حتی میدانم صفحه آنهم وجود دارد ولی من جایی ندیدم