داستان این بار از ۱۱ سپتامبر شروع میشود؛ البته نه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بلکه ۲۸ سال قبلترش، ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ در سانتیاگو پایتخت شیلی و بعد از کودتای ارتشیان شیلی با حمایت دولت آمریکا و وقتی هواپیماهای نظامی کاخ ریاستجمهوری را بمباران کردند.
سه ماه قبل از این کودتا در یکی از روزهای سرد ماه ژوئن تظاهراتی جلوی همین کاخ ریاستجمهوری برگزار شده بود. میدانیم که در نیمکره جنوبی کره زمین برعکس نیمکره شمالی، ژوئن یا حدوداً همان خرداد، ماه آخر پاییز حساب میشود و هوا سرداست. آن روز عدهای از مردم جلوی همین کاخ ریاستجمهوری شعار میدادند «آل پبلو اونیدو و خاماسرا بنسیدو» (یعنی مردم متحد هرگز شکست نمیخورند) البته این شعار حرف جدیدی نبود. حزب اتحاد خلق و کمپین انتخاباتی سالوادور آلنده که در سپتامبر سال ۱۹۷۰ با اختلاف ناچیزی برنده انتخابات ریاستجمهوری شده بود این عبارت را بهعنوان شعار انتخاباتی خود انتخاب کرده بودند. سالوادور آلنده در آن سال بهعنوان یک کاندیدا چپگرا و حامی کارگران در این انتخابات شرکت کرد و برنده شد. با توجه به جو چپگرا و ضدآمریکایی آن روزها که با انقلاب کوبا شدت گرفته بود بسیاری از هنرمندان و نویسندگان شیلی هم به حمایت از آلنده و اقدامات او برخاسته بودند، ازجمله گروه موسیقی «کی لاپایون» و ویکتور خارا، ترانهسرا و آهنگساز مشهور شیلی که آن روزها بهعنوان مدیر برنامه و سرپرست «کیلاپایون» با آنها همکاری داشت.
سرجیو اورتگا آهنگساز شیلیایی که از طرفداران آلنده بود ماجرا را چنین تعریف میکند: «یکی از روزهای ژوئن در سانتیاگو بود. سه ماه قبل اینکه کاخ ریاستجمهوری توسط نیروهای پینوشه بمباران شود. ما در میدان جلوی کاخ اجتماع کرده بودیم. یک نفر شعار معروف «خلق متحد شکست نمیخورَد» را تکرار میکرد. این جملات در ذهن من حک شد. یکشنبه همان هفته بعد از کارگردانی در یک برنامه تلویزیونی در دانشگاه با عنوان «شیلی به جنگهای داخلی نه خواهد گفت» با تعدادی از دوستان به خانه آمدیم و بعد خوردن غذا من پشت پیانو نشستم و شروع به بازی با نتها کردم. کلمات و ملودی این ترانه مثل آوار بر سرم ریخت و به من الهام شد.»
ملودی اصلی ترانه همانروز در ذهن سرجیو اورتگا شکل گرفت و اعضای گروه کی لاپایون هم شعر این ترانه را گفتند و دو روز بعد ترانه برای اولینبار در یک کنسرت اجرا شد و استقبال خیلی زیادی از آن شد.
برپا خیز و سرود بخوان، ما پیروز خواهیم شد/ پرچمهای همبستگی در اهتزاز هستند/ و تو در راهپیمایی به من خواهی پیوست/ پس سرودت و پرچمت جلوهگر خواهد بود/ روشنایی سرخ سپیدهدم خبر آمدن زندگی را میدهند/ برپا خیز و مبارزه کن/چونکه مردم پیروز خواهند شد/ و زندگی آیندهمان بهتر خواهد بود/برای تسخیر خوشبختیمان/بانگ هزاران جنگجو بر خواهد خاست/ بخوان سرود آزادی را/ با اراده وطن پیروز خواهد شد/و مردم بهپاخاسته با صدای بلند بانگ میزنند: بهپیش! بهپیش!/ مردم متحد هرگز شکست نخواهد خورد، مردم متحد هرگز شکست نخواهند خورد.
تقریباً سه ماه بعد در صبح یازدهم سپتامبر، صدای شنیها تانکها و پوتین نظامیان در خیابانهای سرد سانتیاگو شنیده شد که به سمت کاخ ریاستجمهوری حرکت میکردند. پینوشه و نظامیان در شیلی کودتا کرده بودند. آنها از آلنده خواسته شده بود استعفا بدهد ولی او موافقت نکرد و قبل از مرگ با ارسال یک پیغام رادیویی از دفترش با مردم خداحافظی کرد. «زندهباد شیلی، زندهباد مردم، زندهباد کارگران، اینها آخرین کلمات من هستند و میدانم فداکاری من بیثمر نخواهد بود.»
کمی بعد، کاخ ریاستجمهوری شیلی بمباران شد و آلنده کشته شد.
چند روز بعد از کودتا از خونبارترین روزهای شیلی بودند. هزاران نفر دستگیر و کشته شدند بسیاری از دستگیرشدگان به استادیوم فوتبال شیلی برده شدند. یکی از این افراد ویکتور خارا بود که بشدت مضروب شده بود. کودتاچیان انگشتهای دست او را شکسته بودند و به تمسخر از او خواستند که برایشان گیتار بزند و آواز بخواند و خارا با همان اوضاع سرود «ونسرموس» یا «ما پیروز خواهیم شد» را خواند که یادآور روزهای پیروز شدن در انتخابات ۱۹۷۰ بود و شعرش را خودش سروده بود.
جسد تیرباران شده خارا دو روز بعد در خیابان پیدا شد. او در یکی از آخرین ترانههایش به نام «مانیفیست» این طور میگوید: «من شعری را خواهم خواند که گیتارم بااحساس میسراید. چراکه ترانه زمانی معنا میابد که قلبش نیرومندانه در تپش باشد و انسانی آن را بسراید که سرودخوان پذیرای مرگ باشد.
خواندن سرود خلق متحد در دوره دیکتاتوری پینوشه در شیلی ممنوع بود اعضا گروه «کی لاپیون» و سرجیو اورتگا به فرانسه رفتند و سالها در تبعید در آنجا زندگی کردند. سرود خلق متحد بهنوعی به سرود اصلی شیلیهای تبعیدی در دنیا بدل شده بود. «فردریک ژیفسکی» پیانیست و آهنگساز آمریکایی دو سال بعد در سال ۱۹۷۵ چند قطعه تکنوازی پیانو براساس این سرود ساخت. و یا هانس وادر خواننده آلمانی که در سال ۱۹۷۷ ورژن آلمانی آن را اجرا کرد.
شش سال از ساخت ترانه آل پبلو و کودتای شیلی گذشت، در یکی از روزهای آذر ۱۳۵۷ وقتی تبوتاب انقلاب ایران را گرفته بود، علی ندیمی دانشجوی تبعیدی خارج از کشور تصمیم میگیرد بعد از ۱۳ سال به ایران برگردد و در روزهای نخست پس از بازگشت دریکی از خیابانهای تهران، سعید تقدسی یکی از دوستان موزیسین خود در وین و همسرش را میبیند. بقیه داستان را از زبان خود او بشنوید.
علی ندیمی بهسرعت شعر را آماده میکند و ملودی و موسیقی کار هم توسط سعید تقدسی تنظیم و آماده میشود. کار چند روز بعد در استودیو بل تهران واقع در خیابان تخت طاووس آن روزها و مطهری کنونی ضبط شد. محلی که همان روز گروه چاوش و محمدرضا شجریان مشغول ضبط یکی دیگر از کارهای خود بودند و تعدادی از اعضای هنرستان عالی موسیقی کار را میخوانند. همسر سعید تقدسی نوار کار ضبطشده را به رادیو ایران میبرد و سرانجام کار رادیوتلویزیون پخش میشه و تبدیل میشه به یکی از سرودهای ماندگار انقلاب ۵۷.
البته «برپا خیز از جا کَن» بعد از مدتی کوتاه به علت حال و هوای چپی دیگر از رادیوتلویزیون پخش نمیشود. تا سی سال بعد در سال ۸۸ که ترانه در روزهای اوج اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری یکبار دیگر در فضای مجازی همهگیر میشود.
ترانه «آل پبلواونیدو» نیز بارها به زبانهای مختلف در سراسر دنیا خوانده شده. طی این سالها این سرود همواره سمبل اعتراضات مردمی در همه جای جهان بوده از نسخه فیلیپینی این ترانه تا ورژن اوکراینی آن در انقلاب نارنجی اوکراین. از نسخه چینی آن در طی اعتراضات دانشجویی جنبش آفتابگردان در تایوان خوانده شد، تا شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» (به معنی مردم خواستار سرنگونی حکومت هستند)، که با همین وزن و آهنگ طی قیامهای موسوم به بهار عربی در کشورهایی مانند تونس و مصر و بحرین و سوریه سر داده شد
گروه راک ترکی «بولوت سوزلوک اوزلمی» هم در سال ۱۹۹۰ ترانهای به نام آزادی برای شیلی خواندند که از این شعار برای ترانه خود استفاده کردند.
گروه «روسکایا» که یک بند موسیقی اتریشی است که در سبک «اسکاپانک» فعالیت میکنند. این گروه نیز با الهام از این سرود در سال ۲۰۱۵ ترانهای منتشر کردند.
و سرانجام یک سال پیش طی موج تظاهرات در کشورهای آمریکایی لاتین مانند ونزوئلا، کلمبیا، بولیوی و سرانجام در شیلی این سرود بار دیگر در سرزمینی که در آن ساختهشده بود طنینانداز شد.
این بود نوزدهمین قسمت پادکست «مترونوم» که در تیرماه ۱۳۹۹ ساخته شد. ابتدا باید یک تشکر ویژه کنم از آقای علی ندیمی برای لطفی که داشتن و دعوت به گفتوگو رو قبول کردند.
برای نوشتن این قسمت ازمقاله «شاعرگمشده انقلابی» از پژمان اکبرزاده «برپاخیز، سرودی از سرزمین ویکتور خارا» هردو از وبسایت رادیو زمانه، مقاله «ویکتور خارا خواننده انقلابی شیلی» از چنگیز محمودزاده و سایر مقالات آنلاین و ویکیپدیا استفاده شده است.
قطعه ابتدایی مردم متحد شکست نخواهد خورد از آلبوم جز «تصنیف سقوط» اثر چارلی هدن و قطعه پایانی مردم متحد شکست نخواهند خورد از فردریک ژیفسکی.
موسیقی مترونوم ساخته رضا روحانی است که مثل همیشه لطف کرده و کار تنظیم و لول صدا رو انجام داده، همچنین پوستر مترونوم مثل قسمتهای قبلی کاری است از حمید پارساییان.
نام میکس تئودراکیس برای علاقهمندان سینما آشناست، بهنوعی او را میتوان شناختهشدهترین آهنگساز یونان دانست. موسیقی معروف او برای فیلم زوربای یونانی از مشهورترین ملودیهای در دنیای سینماست.
در سال ۱۹۷۲، کوستاگاوراس، کارگردان نامآشنای فرانسوی که فیلمهای زیادی در ژانر سیاسی ساخته تصمیم میگیرد فیلمی در با محوریت دخالتهای پنهان دولت آمریکا در آمریکای لاتین بسازد. او اصرار داشت فیلم در فضا و اتمسفر این کشورها ساخته شود. شیلی زمان آلنده لوکیشن ایدهآلی برای این فیلم بود. گروه فیلمبرداری به سانتیاگو رفتند و فیلم حکومتنظامی با حضور بازیگرانی چون ایو مونتان و ژاک وبر ساخته شد. تئودراکیس که قبلاً در فیلم زد با گاوراس همکاری کرده بود، عهدهدار ساخت موسیقی این فیلم شد. بعد از اتمام فیلم حکومتنظامی و نمایش آن در کشورهای مختلف دنیا، منتقدان واکنشهای مثبتی به آن نشان دادند. در آمریکا برعکس فیلم زد که سال ۱۹۶۹ اسکار بهترین فیلم خارجی را برده بود از فیلم استقبالی نشد و در سینماهای معدودی به نمایش درآمد. کمتر از یک سال بعد در شیلی کودتا شد و نزدیک سی نفر از عوامل شیلیایی فیلم اعدام، زندانی یا تبعید شدند. فیلم حکومتنظامی بعد از انقلاب هم در ایران دوبله شد و چند باری از تلویزیون هم پخش شد.
یکی از تأثیرگذارترین قطعات ساختهشده برای فیلم حکومتنظامی، قطعهای است به نام پائولو ۱۱۰۹۹، این قطعه غمگین و ساده تداعیگر شرایط و سرخوردگی از اختناق را بیان میکنه. در چند جا داستانی دیدم مبنی بر عشق ناکام بین تئودراکیس و دختری شیلیایی به نام پائولا که طی دوران فیلمبرداری فیلم حکومتنظامی باهم آشنا میشن و بعدتر پس از وقایع کودتا، پائولا دستگیر و کشته میشه و داستان ساختهشدن این قطعه را ناشی از غم و تأسف تئودراکیس از اعدام پائولا روایت میکند. راستش من سند موثقی برای تأیید این ماجرا پیدا نکردم بهاضافه اینکه فیلم حکومتنظامی و موسیقی مربوطهاش یک سال قبل از کودتا ساختهشده و چنین داستانی نمیتونه حقیقت داشته باشه و بیشتر ساختگی به نظر میاد. هرچند اینها چیزی از زیبایی این اثر کم نمیکنه. این قسمت را با شنیدن این اثر به پایان میرسانیم.
روز و روزگار خوش و ایام به کام
تیرماه ۱۳۹۹
- برپاخیز ازجا کن مترونوم
درود و احترام خدمت شما جناب مقدم
ضمن عرض خسته نباشید اجازه میخوام بگم که این سرود به هیچ عنوان در حدی که شما فرمودید در دوران شورش ۵۷ معروف نبوده و فقط مورد علاقه و انتشار چپ ها بوده است. مسلم است که جناب ندیمی این ادعا رو دارند که این سرود بسیار مورد توجه بوده است ولی واقعیت اینطور نبوده.
از نظر موسیقی هم که این کار کلا کپی است، البته کپی کردن اشکالی ندارد اگر به اصل اثر اشاره شود ولی ندیمی و سایر دست اندرکاران تا سالها اشاره ای به اصل این سرود نکردند و خلاصه که حاضر خوری کردند.
هرچه بیشتر گوش دادم این اپیزود را، نتوانستم آن را در کنار هیچکدام از دیگر اپیزودهای پادکست فاخر شما ببینم. واقعا دلیل انتخاب این سرود برای پادکستتان را نفهمیدم.
سلام پس از ۵۷ این سرود تا مدتی معروف، تاثیر گذار و بسیار شور انگیز بود و هست .زمانی که پخش میشد انچنان تاثیر گذار بکد که من ده ساله هنوز این سرود رو یادمه. به طور کلی آهنگ بسیار مشهور و فدا
فراگیر است شاید به همین دلیل اقای ندیمی چیزی نگفته.